وقتی ساعتها پای یک بازی زمان میگذاریم، دلمان میخواهد پایان آن به نحوی ما را راضی کند. سرهمبندی کردن پایانبندی بازی، مواجه شدن با یک باس ساده و ابتدایی و خیلی ایرادات دیگر، میتوانند تجربه یک گیم خوب را برای ما خراب کنند. مثل قهرمان محبوب فیلم ما که بعد از زحمات زیاد میمیرد و ما میمانیم و یک سینمای خالی تاریک و سیاه و عصبانیت از پول بلیتی که هدر دادیم.
در این مقاله پلی پاد به بررسی بازیهای معروف با پایانبندیهایی ناامیدکننده پرداختهایم. اگر فکر میکنید بازیای را از قلم انداختهایم میتوانید به این فهرست اضافه کنید.
اساسین کرید 3 (Assassin’s Creed 3)
سری بازیهای اساسین کرید در سراسر دنیا محبوبیت زیادی بین گیمرها دارند. سبک این بازی اکشن و ماجراجویی است و استودیوی یوبیسافت مونترآل مسئولیت ساخت را بر عهده دارد. ترکیب تاریخ و اسطوره در این بازی به همراه داستانهای پرکشش معمولاً جذابیت زیادی برای مخاطبان دارد. با این حال Assassin’s Creed 3 که در سال 2012 منتشر شد، نتوانست رضایت مخاطبان را جلب کند.
در میان نسخههای مختلف اساسین کرید ، شماره سوم بیشتر روی زمان حال تکیه داشت و پایانبندی نامناسب آن باعث ناامیدی بسیاری از بازیکنان شد. ما در پایان بازی باید درباره سرنوشت دزموند تصمیمگیری کنیم، اما بجای اینکه این لحظه برای بازیکن و قهرمان بازی سرنوشتساز باشد، قابل پیشبینی و بدیهی است. شما میتوانید اساسین کرید سندیکیت را هم در پلی پاد بازی کنید.

فارکرای 5 (Far Cry 5)
جدای از موضوع چالشی فارکرای 5 ، پایانبندی عجیب آن، برای بسیاری از بازیکنها ناامیدکننده بود. موضوع Far Cry 5 بر اساس یک فرقه دینی است که توانسته بر مردم استیلا پیدا کند. بازیکن قرار است صدای بیصداها شود و با کمک مخالفین این فرقه جلوی آنها بایستد. شما ساعتها وقت خود را پای نبرد با رئیس فرقه (ژوزف سید) کردهاید و در نهایت باید تصمیمی اتخاذ کنید که در هر صورت به نفع او است، یا آزادش کنید، یا دستگیر (که بازهم به نفع شما نخواهد بود).
در طول بازی اهدافی برای شما تعیین شده، اما جمعبندی بازی در تناقض با اهداف تعیین شده است. شما هرکدام از دو پایان تعیین شده در بازی را که انتخاب کنید، باز هم سرخورده میشوید. بازی شاید برای شما سرگرمکننده باشد، اما در نهایت به پوچی ختم میشود. این در حالی است که پایانبندی ضعیف فارکرای 4 هم انتقادات زیادی به همراه داشت و همه امیدوار بودند حداقل شماره 5 بهتر از قبلی تمام شود.
فارکرای 3 (Far Cry 3)
فارکرای 3 قرار است یک بازی هیجانانگیز از سبک تیراندازی اول شخص جهان آزاد باشد. ماجرا درباره یک سری جوان است که به سفر رفتهاند و قرار است حسابی خوش بگذرانند، اما همه چیز بهم میریزد. آنها توسط دزدان دریایی به اسارت درمیآیند و این شما هستید که باید بین نجات دوستانتان یا کسی که دوستش دارید یکی را انتخاب کنید. جالب اینجا است که هر صورت یا شما خواهید مرد یا عشق زندگیتان یا دوستانتان.

مس افکت 3
داستانهای مس افکت در مجموع قوی هستند. طراحان و سازندگان زمان زیادی را صرف شخصیتپردازی، داستانسرایی، گرافیک و البته ساخت یک بازی قوی کردهاند. نبرد در کهکشانها و ساخت دنیایی تحت رهبری کاپیتان شپرد این احساس را به بازیکن میدهد که واقعاً در فضا قرار گرفته و در حال انجام ماموریت است. آزادی بازیکن برای شکل دادن به شخصیتها آنچنان که دلش میخواهد هم به قوت بازی افزوده است.
این حس که انتخابهایی که ما کردهایم روند بازی را تحت تاثیر قرار دادهاند؛ بازی را هیجانانگیزتر میکند. اما واقعا چه اتفاقی سر پایانبندی مس افکت 3 افتاد؟ بالاخره داستان باید به نحوی تمام میشد ولی نه آنگونه که شما برنامهریزی کرده بودید. بعداً معلوم شد برخی از نویسندگان بایوور هم با پایانبندی آن مشکل داشتند. طوری که طراح ارشد گیم پلی Mass Effect 3 خود اعلام کرد که از پایانبندی آن ناامید شده است.
کال آف دیوتی بلک آپس (Call Of Duty: Black Ops 3)
وقتی کال آف دیوتی بلک آپس را تا انتها بازی میکنید، به آخر کار که میرسید با خودتان میگویید:«واقعاً چه خبر شده» همیشه مردن شخصیت اول بازی حس بدی به بازیکن میدهد، اما کال آف دیوتی اینجا دیگر سنگ تمام گذاشته. سازندگان این مجموعه بازی موفق سعی کردهاند با اضافه کردن ترکیبی از دنیای زامبی، روباتیک و هر چیزی که دم دستشان بوده، ملغمهای بسازند که در آخر نه بازیکن متوجه آن میشود و نه خود آنها سر از آن درمیآورند. شخصیتها بسیار زیاده شدهاند و به همین دلیل امکان پرداخت درست به آنها ممکن نشده است.

دوم 2 (DOOM 2)
بازیبازهای قدیمی حتما یادشان هست که بعد از کشتن همه دشمنان و نبردهای متعدد چه حسی داشت که با یک دیوار مواجه شوند. بله! باس مرحله آخر بازی DOOM 2 یک دیوار بود که باید به آن شلیک میکردیم. تنها کاری که باید میکردیم این بود که به دیوار شلیک کنیم و آخرین دشمن نابود میشد. برای آن دسته از افرادی که نمیدانند ماجرا چیست، باید بگوییم که بازی دوم در سال 1993 که وارد بازار شد، طرفداران زیادی بدست آورد و از جمله بنیانگذاران ژانر تیراندازی اول شخص محسوب میشود.
بازی شیرشاه (The Lion King)
حالا که صحبت از بازیهای قدیمی شد، بد نیست اشارهای هم به بازی The Lion King داشته باشیم. این بازی که از انیمیشن ماندگار آن ساخته شد، مانند بازی علاءالدین در زمانه خود سر و صدای زیادی کرد و طرفداران بسیاری هم به خود جذب کرد. اما بر خلاف هیجانی که علاءالدین داشت، پایانبندی شیرشاه آن چیزی نبود که گیمر تصور میکرد. گیم پلی جذاب و زیبا بود و مطابق با خود انیمیشن پیش میرفت، اما آخر بازی بیش از اندازه ساده و بیانرژی بود و با نعره کشیدن سیمبا بعد از پیروزی به اتمام میرسید!

بازی فاینال فانتزی 10 (Final Fantasy X)
فاینال فانتزی یکی از بازیهای محبوب همه نسلها است. در Final Fantasy X هیولایی به نام Sin به شهر شما حمله کرده و شما باید از خودتان دفاع کنید. Sin که به معنای گناه است، بخاطر گناهان بشر به آنان حمله کرده است. اما وقتی میفهمید که همه چیز یک رویا بود، واقعا حالتان گرفته میشود.

بایوشاک (Bioshock)
زمانی که بایوشاک در سال 2007 به بازار عرضه شد، در عین جذابیتهایی که داشت، اما از خط داستانی پیچیدهای هم برخوردار بود. بسیاری از بازیکنان بعد از پایان بازی گیج شدند و نتوانستند آن را درک کنند. ناگهان تمام گرهها در 30 دقیقه انتهایی باز میشود و گیمر میماند و سوالات بسیاری که در ذهنش مانده.
فرمول یک (Formula 1)
البته قرار نیست از بازیهای ریسینگ توقع خط داستانی خاصی داشته باشیم، اما یکی از ایرادات همیشگی که به فرمول یک، بخصوص فرمول یک 2018 وارد شده، پایانبندی تکراری آن است. گرافیک قوی و گیمپلی جذاب، باعث شده تا این مسابقه طرفداران زیادی کسب کند و برطرف کردن این مشکل میتواند به هیجان بازی بیفزاید. چراکه بازیکن ساعتها پای بازی نشسته و در نهایت با یک پایانبندی تکراری مواجه میشود.