لحظات به یادماندنی زیادی در زندگی اتفاق میافتند. ما بسیاری از آنها را نادیده میگیریم. اما بازیها اینطور نیستند. لحظات ماندگار بازی ها با عمقِ فراوانی که دارند، از مغز و تفکرات گیمر خارج نمیشوند! در این مطلب پلی پاد تی وی، ما را همراهی کنید تا نگاهی داشته باشیم به صحنههای ماندگار بازیهای ویدئویی!
انفجار هستهای در Call of Duty 4: Modern Warfare
مجموعه کالاف دیوتی معمولاً به کمپینهای کوتاه اما کار شده شهرت دارد. حتی ضعیفترین بخشهای داستانی نسخههای یک دهه اخیر هم، صحنههای سینمایی زیادی را در خود جا دادهاند. اما Call of Duty 4: Modern Warfare، نسبت به دوره و زمانه خودش، جدای از کیفیت داستانی بالا و گیمپلی کار شده، چیزی فراتر از نسخههای قبلی و حتی بعدی، ارائه کرد: یک انفجار هستهای!
اما چرا چنین انفجاری، تا این اندازه مهم، تأثیرگذار و جزو لحظات ماندگار بازی ها تلقی میشود؟ همانطور که از اسم این بازی پیداست، نسخه چهارم از این فرنچایز، برای اولین بار، به طور عمده، مجموعه را به سمت جنگهای مدرن برد. در دنیای جنگهای مدرن، مسائل بسیاری به چشم میخورند که یکی از بزرگترین آنها، طی ۸۰ سال گذشته، ظهور جنگافزارهای هستهای و در رتبه بعدی، ارزش ناچیز زندگی انسانهاست!
یک انفجار هستهای ناگوار در اولین نسخه Modern Warfare، صحنه هولناکی را رقم زد که فاجعه چنین جنگافزارهایی را بازگو مینمود. از طرفی، مرگ شخصیت اصلی، چندان در بازیها رایج نیست. با این حال، شخصیت اصلی این نسخه، نه تنها تأثیرات مخرب منطقه بمباران شده را به چشم میبیند، بلکه در پیچشی شوکهکننده، قربانی همین انفجار اتمی میشود!
یکی از بهترین لحظات ماندگار بازی ها: زرافه در The Last of Us
صحنه دیدار با زرافه در The Last of Us از آن لحظات تعیینکننده تاریخچه ناتی داگ و صنعت بازی بود. از آن لحظاتی که نشان داد عواطف انسانی، در بازیهای ویدئویی هم وجود دارند. بازیهای ویدئویی با The Last of Us و صحنههایی نظیر مواجهه جوئل و الی با یک زرافه در دنیای آخرالزمانی این اثر، به سطح جدیدی رسیدند.
در آن دنیای پوچ و رو به مرگ، گیمرها با مشاهده این صحنه، در کنار دو شخصیت اصلی، مفاهیم بزرگی را به یاد میآورند. اینکه انسانیت، همیشه پیروز میشود و تعریف ما از تمدن، در بیراهههای تاریخ، دفن نخواهد شد. تمدن، هر بار در مقابل هر فاجعهای، بلند و پیروز میشود! امیدِ برپایی تمدنی جدید، حتی میتواند در رویارویی سادهای همچون تجربه الی در نوازش یک زرافه، غیرمنتظره اما دستیافتنی باشد.
البته صحنه پایانی The Last of Us هم میتواند راه خود را به این فهرست باز کند. در صحنه پایانی، جوئل درباره اتفاقات، به الی دروغ میگوید. الی نیز، با یک جمله ساده «باشه»، حرف او را میپذیرد، هر چند به نظر نمیرسد که واقعاً باورش کرده باشد. با این حال، این صحنه از لحظات ماندگار بازی ها، بازسازی تمام عیاری از رمان The Road است. این قسمت، در اقتباس سینمایی The Road هم مشاهده میشود، در حالی که صحنه زرافه، بیشتر متعلق به خود جهان The Last of Us است.
فریب خوردن شخصیت اصلی در BioShock
روایتهای عمیق در دنیای بازی به طور جدی و تا حدودی تاریک، احتمالاً اول از Metal Gear Solid آغاز شد. در ادامه، BioShock این پرچم را از Metal Gear Solid گرفت و آن را در قلههایی مرتفعتر، فرو کرد. حتماً میدانید چه لذتی دارد که یک اثر سینمایی یا ویدئوگیم، هر لحظه، داستان را به شکلی غیرقابل پیشبینی، ادامه دهد.
در BioShock، این اتفاق نه یک بار که چندین بار رخ میدهد. اوج هنرنمایی سازندگان بازی، به زمانی بازمیگردد که معنای جمله Would You Kindly یا اصطلاحاً همان شکل تشریفاتی «لطفاً» برای جک (Jack)، شخصیت اصلی، روشن میشود. او تمام مدت، در یک بازی کثیف گرفتار بوده؛ و در همین حین، با همین جمله ساده، کنترل میشده است!
تمام اتفاقات بازی و فلسفه انجام کارهایی که به ظاهر، خیر به نظر میرسیدند، ناگهان، زیر و رو میشوند. شخصیت اصلی متوجه اشتباهاتش میشود و درک میکند که چطور، هر چیزی که انجام میداده و میشنیده، دروغهایی برای کنترل او، به خواست شخصیت اطلس (Atlas)، بودهاند!
کشتن بیگناهان در Spec Ops: The Line
اقتباسهای بسیاری از رمان «دل تاریکی» جوزف کنراد انجام شدهاند. فیلم “اینک آخرالزمان” یا الهامات غیرمستقیم از این رمان، تقریباً در همه اشکال رسانه به چشم میخورند. احتمالاً برجستهترین اقتباس مستقیم ویدئوگیمی از این رمان، به Spec Ops: The Line باز میگردد. در این بازی، گروهی از سربازان برای کشف راز نافرمانیهای یک سرهنگ ارتش، به دبی فرستاده میشوند.
طی مسیر، آنها ابعاد بسیاری از فجایع انسانی را کشف میکنند و شوربختانه در چند موقعیت، خودشان هم در این فجایع مشارکت میکنند. در یک موقعیت بهخصوص، این گروه به شهری میرسند که ظاهراً، تعداد زیادی از نیروهای دشمن، سد راه آنها میشوند. چاره چیست؟ شخصیت اصلی و همراهانش تصمیم میگیرند شهر را با سلاح شیمیایی، دقیقتر یعنی فسفر سفید هدف قرار دهند.
آنها موفق میشوند و دشمنان را به طرز فجیعی به قتل میرسانند. ولی درد و رنج گروه مذکور و گیمر زمانی آغاز میشود که جسد غیرنظامیان بیشماری را میبینند که در وسط شهر، مستقر بودهاند! از آن صحنههایی که ثابت میکند با یک بازی عادی مواجه نیستید! اما بازیکنان از ابتدا و در حین شروع بازی، باید این را میدانستند که با یک بازی کلیشهای مواجه نیستند! از همان لحظهای که در Intro معرفی سازندگان بازی، از «گیمر» به عنوان مهمان اختصاصی و احتمالاً، شریک جرم، نام برده میشود!
فراتر از یک صحنه به یاد ماندنی: تمام صحنههای Portal 2!
پورتال ۲، نزدیکترین تعریفِ واقعی ما از یک بازی ویدئویی بینظیر است. نزدیک به ۱۵ سال بعد از عرضه نسخه دوم، هنوز هیچ بازی بهخصوصی، ترکیب معجون اصلی سازنده این اثر را به شکلی مشابه، ارائه نکرده است: داستان خلاقانه، شخصیتهای پرداختهشده، طنز بینظیر، معماهای هوشمندانه و گیمپلی بدیع! بنابراین، لحظه به لحظه Portal 2، کلاس درسی بزرگ برای بازیسازان و بهشتی یکتا برای لذت بردن گیمرهاست.
به راستی، چه کسی توان آن را دارد که لحظهای کلیدی از پورتال ۲ را جدا کرده و آن را بر فراز لحظات ماندگار بازی های دیگر قرار دهد؟ آن لحظه نخستی که گلادوس (Glados)، بعد از سالیان سال در هیبت یک شخصیت منفی، ریبوت میشود؟ یا آن لحظهای که همین هوش مصنوعی ترسناک، در پیچشی عجیب، در قالب یک سیب زمینی، در کنار شخصیت اصلی قرار میگیرد؟! یا آن لحظهای که گیمر، جمله معروف Cake is a Lie را میشنود؟
چطور میشود این لحظات را جدا کرد؟ در بخشی دیگر، ویتلی (Wheatley)، ربات سادهلوح داستان، در مقام شخصیت منفی قرار میگیرد و ابعاد طمع را نشان میدهد. در بخشهایی دیگر، بدون اینکه کیو جانسون (Cave Johnson) را ببینیم، جملات ماندگار و سیر زندگی عجیبش را درک میکنیم. حتی در لحظات پایانی، شخصیت اصلی، یک پورتال به ماه باز میکند! سمفونی Turretهای کوچک برای وداع با شخصیت اصلی را چطور باید فراموش کرد؟
اما در بطن همه این لحظات، معماهای بازی قرار دارند؛ معماهایی که با تفاوتهای بسیار و افکاری عمیق در بازی، گنجانده شدهاند. حل کردن هر یک از این معماها، لحظاتی به یادماندنی هستند که به ما نشان میدهند از پسِ سختترین چالشها، سربلند بیرون میآییم!
حالا سوال اینجاست: آیا تا به حال لحظهای را در یک بازی ویدئویی دیدهاید که دلتان بخواهد آن را در واقعیت تجربه کنید؟ اگر بله، برای ما بنویسید!