میتوان گفت بازی های کراش باندیکوت اوایل دهه ‘90 در واقع آزمون و خطایی برای یافتن بهترین راه برای پیمایش فضای سه بعدی بود.
کراش نمی توانست آزادانه در دنیای پیرامونش حرکت کند و تنها قادر بود از تونل های دیجیتالی از پیش مشخص شده عبور کند. دوربین، حرکات بازی را گاه بزرگ و گاه کوچکنمایی میکرد، در اطراف شخصیت می چرخید ودور میزد؛ این قابلیتها در آن زمان کاملا نوآورانه به نظر می رسید. با این وجود و با در نظر گرفتن روشهایی که طبق استانداردهای امروز محدود کننده تلقی میشوند، حرکات کراش کاملا محدود بودند. به عبارتی ، گیم پلی Crash Bandicoot به همان اندازه که چشم انداز خلاقانه داشت، محصولی از این محدودیت های فناوری نیز بود. با این حال، همین محدودیت ها به تولید یکی از به یادماندنی ترین پلتفرمرهای سال1996 کمک کرد.

Crash Bandicoot 4: It’s About Time ثابت می کند همان فرمول کلاسیک و قدیمی هنوز هم در سال 2020 کارایی دارد. در crash 4 برنامه نویسان “تویز فور باب”، کراش و خواهرش کوکو را به ماجراجویی در بعد مکان و زمان میفرستند: در یکی از مرحله های بازی، در حالی که از آتش توپ فرار میکردم با دزدان دریایی که شبیه اسب دریایی بودند می جنگیدم .در قسمتی دیگر، از روی سر دایناسورها و جریانهای گدازه خزنده می جهیدم و در مرحله ای در یک آسمان شلوغ، کیلومترها بالاتر از یک کلان شهر در زمان آینده، حرکت میکردم. هر مرحله این بازی، پر از مناظر و صداهای عجیب و غریبی بودند که لبخند بر لبانم می آورد و من بی صبرانه مشتاق بودم تا به مرحله بعدی بروم.
با این حال، در این تجربه بیشتر از هدف، بر مسیر راه تکیه شده و بسترهای نرم افزاری کراش از نقطه نظر های مثبت، و نیز منفی، به ماجراهای اولیه خود وفادار مانده است.
از یک طرف، کنترل ها بیش از هر زمان دیگری واکنشی هستند. من عاشق آن بودم که می توانم در حالی که از یک سکوی خطرناک به سکوی دیگر می پرم جعبه های پر از میوه وامپا را خرد کنم. از طرف دیگر، توالی دقیق بسترهای نرم افزاری Crash 4 نیاز به تمرین بیشتر دارد.

لذت و هیجان تسلط بر چالش برانگیزترین قسمت های Crash 4 بسیار رضایت بخش است، اما برخی از کشنده ترین دام ها به ناگاه و بدون هیچ هشداری سبز میشوند و این بدان معناست که شما ناچارید بخشهایی را چندین بار بازی کنید تا ترتیب هر قسمت را به خاطر بسپارید. در یک چالش “مدرن” شما می توانید با جان های نامحدود بازی کنید؛ همین ویژگی اثر برخی از نیش ها را از بین می برد، اما فاصله جعبه های افزایش جان واقعا روی اعصاب است! چرا که مثلا مجبور بودم برای برگشتن به همان قسمتی که اشتباه کرده بودم، بارها و بارها از یک حلقه تکراری بپرم.
در حالیکه در نگاه اول به نظر میرسد بازی کراش همان نمونه قبلی است، اما در واقع این bandicoot چندین حرکت جدید نیز دارد. کراش در طول مسیر ، تعدادی ماسک کوانتومی جمع آوری می کند که به او توانایی های فوق العاده جدیدی می بخشد. به عنوان مثال، یکی از ماسکها به شما این قدرت را میدهد که جاذبه را معکوس کنید و درنتیجه کراش با استفاده از این قدرت روی سقف ها میدود. ماسک دیگر باعث میشود به گردابی در حال چرخش تبدیل شوید که بر روی شکافهای بزرگ شناور است. من بیشتر از همه ماسک کوپناـوا را دوست داشتم که باعث کند شدن زمان می شد و می توانستم به وسیله آن از بین وسایلی که در حال سقوط بودند عبور کنم و در برابر گلوله های پر سرعت عکس العمل داشته و به موقع جاخالی بدهم. این ماسک ها در زمان های از پیش تعیین شده و مشخصی به بازی وارد و سپس خارج می شوند، بنابراین هر زمان که اراده کنید به آنها دسترسی ندارید، اما من که هربار از دیدن هر کدام از آنها حسابی هیجان زده میشدم.
بالاتر از همه اینها چیزی که در این بازی بیشتر از همه من را تحت تاثیر قرار داد این بود که ماسک های کوانتومی باعث ایجاد چین و چروک های طبیعی جدیدی به گیم پلی کلاسیک کراش می شدند که در عین حال به روح بازی اولیه هم وفادارند. علاوه بر ماسک های کوانتومی، چندین هم گروهی دور از ذهن مانند دکتر نيو کورتکس، دینگودیل و تاونا هم به کراش و کوکو پیوسته اند.

این شخصیت های جدید هر یک دارای حرکات منحصر به فردی هستند که در مرحله های مشخصی در طول بازی از خود به نمایش می گذارند. این بخش های ویژه به بازی تنوع بسیار جالبی می بخشند. مثلا، کرتکس نمی تواند به صورت دبل پرش کند، بنابراین مجهز به اسلحه ای است که دشمنان را به سکوهای اسفنجی تبدیل کرده و به وسیله آنها به هوا پرتاب می شود.
ولی تازه وارد مورد علاقه من تاونا است، نسخه جایگزین اصلی از معشوق کراش در بازی اول. تاونا به یک قلاب چنگکی مجهز است که به وسیله آن میتواند از روی شکاف های بزرگ رد شده و جعبه ها را از فاصله دور خرد کند و من همیشه بلافاصله بعد از اینکه این قفل ها را باز میکردم سراغ همین بخش بازی میرفتم.

از بسیاری جهات، Crash Bandicoot 4: It’s About Time شبیه بازی هایی است که اصولا نباید خیلی مورد توجه قرار گیرد. بازی تک نفره و طلسم محور و برنامه نویسان هاردکور این روزها بسیار کم هستند. علاوه بر این، اکثر سری بازی هایی که در دهه 90 پا بر عرصه وجود گذاشتند مجبور بودند مرتبا خود را با سلیقه بازاری که دائما در حال تغییر بود مطابقت دهند.
واقعیت آن است که جوهره بازی Crash 4 در اصل ریشه در همان روش های قدیمی دارد، اما این الزاما چیز بدی نیست. حالا تصاویر شفاف تر هستند و کراش هم چند حقه بازی جدید دارد، اما اگر دقیق تر نگاه کنید،Crash 4 شبیه همان پلتفرمر قدیمی است که همیشه عاشقش بودید.
دوست داری بازی کراش 4 را تجربه کنی؟ کنسول بازی ابری پلی پاد این امکان رو برای شما فراهم کرده بدون نیاز به هیچ سخت افزار بازی و فقط با اینترنت برترین بازی های روز را با هر دستگاه هوشمندی تجربه کنی، فقط کافیه روی اینجا کلیک کنی !
منبع: GameInformer